جفای بزرگ در حق سینمای مستند؛ از نبود بودجه تا نبود موقعیت اکران


به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، راستش هنوز هم وقتی یک نفر می‌گوید مستندسازم و به تازگی مشغول فیلمبرداری بودم، اگر نفر کناری‌اش چندان اهل فیلم و سینما و اخبار نباشد فکر می‌کند او چند ساعت است که از قطب جنوب بازگشته و به تازگی راش‌های راه رفتن پنگوئن‌ها را تحویل تدوینگر داده تا مستند ساخته شود،یا مثلا ممکن است فکر کنند همین الان بخاطر گزش حشرات جنگل‌های آمازون یک بیماری نادر در فرد حضور دارد که همین امروز و فردا او را از پا در می‌آورد و آن مستندساز آرزو به دل می‌ماند و دیگر نمی‌تواند شاهد اکران فیلمش در سینما و بعد از آن نمایش اثرش در تلویزیون باشد، اما واقعیت امر چیز دیگری است.

اول از همه مستندها بیش از آن چیزی که می‌توان فکر کرد با واقعیت جامعه و معضلات اجتماعی سر و کار دارند و راستش مستندسازها هم آن قدر بودجه ندارند که بتوانند تمام عوامل تولید را سوار یک هواپیما کنند و به خارج از کشور بروند نکته بعدی اما بحث اکران مستندهاست که گاهی اوقات واقعا سازندگان آن آرزو به دل می‌مانند اما اکران فیلمشان را روی پرده سینما نمی‌بینند چون اساسا چنین موقعیتی بسیار محدود رخ می‌دهد مگر اینکه بتوانند اثرشان را به یک جشنواره خارجی بفرستند، صداوسیما هم که حمایت چندانی از نمایش آثار نمی‌کند، لذا اگر همین جشنواره سینما حقیقت هم نباشد، به معنای واقعی بسیاری از سینماگران موقعیت نمایش آثارشان را پیدا نمی‌کنند.

بحث بودجه و مستند و کمبودهایی که مستندسازان با آن مواجه هستند، دغدغه دیروز و امروز نیست. معضلاتی که هر یک از کارگردانان با یک دیدی به آن می‌پردازند و در نهایت همه رویکردها به یک جا ختم می‌شود و آن بی‌توجهی به مستند است.

سینمای مستند از سبد فرهنگی خانواده‌ها حذف شده

زمانی که صحبت از مستند می‌شود، بسیاری به اشتباه گمان می‌کنند، مستند آن چیزی است که تلویزیون از حیات وحش به نمایش می‌گذارد، اما مستند، دنیایی بزرگ از واقعیت‌های موجود در جامعه است که زیر پوست شهر اتفاق می‌افتد و بسیاری از اوقات ما از آن‌ها بی‌خبریم. واقعیت‌هایی که گاهی نتایج شرایط جامعه است و گاهی شرایط و مسیر حرکت جامعه را تغییر می‌دهد.

حالا اگر ما این واقعیت‌ها را ندانیم چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ پاسخ کاملا واضح است آسیب فرهنگی و بی‌خبری از شرایط موجود ممکن است گریبان ما یا هریک از اطرافیان ما را بگیرد و اگر هیچ پیش زمینه ذهنی درباره آن نداشته باشیم، نه تنها هیچ پیش زمینه ذهنی‌ای از آن نداریم، بلکه ممکن است به دردسرهای زیادی هم بیفتیم.

مینا قاسمی‌زواره، مستندساز سینمای ایران درباره تاثیر و جایگاه مستند در زندگی مردم می‌گوید: «بخشی از این بی‌توجهی به مستند به این خاطر است که ما برای مخاطبانمان تبیین نکردیم که مستند در زندگی‌شان چه تاثیری خواهد داشت و به مرور زمان هم شاهد آسیب تماشا نکردن مستند خواهیم بود، چون در حال حاضر سینما، مخصوصا سینمای مستند از سبد فرهنگی خانواده‌ها حذف شده و شاهد این ماجرا هستیم که این کمرنگ شدن فرهنگ، دامن همه افراد جامعه را گرفته است.»

هادی آفریده، مستندساز نیز درباره آسیب عدم تماشای مستند و توجه به آن می‌گوید: «این‌طور نیست که فقط جامعه و یک عده خاص آسیب ببینند، زوال فرهنگی بر روی همه چیز اثر می‌گذارد و متاسفانه این موضوع دامن همه را می‌گیرد چه بسا که در حال حاضر هم شاهد نتایج این بی‌توجهی به مستند هستیم. در ۱۷ سال گذشته گفت‌وگوهای زیادی داشتم؛ انگار گوش شنوایی وجود ندارد. مسئولین شرایط را می‌دانند و به این امر هم واقفند که یک مستند ۶۰ دقیقه ای چیزی بیش از 700 میلیون تومان هزینه دارد اما تصمیم دارند بر روی همین ریل بمانند و به اندازه نیمی از پول واقعی فیلم نیز پرداخت نمی‌شود. خبر بد برای این سیستم فرهنگی آسیبی است که جامعه و فرهنگ عمومی ما می‌بیند.»

بودجه مستندسازی در شان هیچ انسانی نیست!

گرانی‌ها و افزایش قیمت‌های ناگهانی روی همه مردم تاثیری جدی گذاشته است اما این تاثیر تا جایی بود که دامن هنرمندان و تولید آثار هنری را هم گرفته و تبدیل به یکی از جدی‌ترین مشکلات مستندسازان شده تا جایی که محسن یزدی، رییس سابق شبکه مستند با اشاره به این موضوع می‌گوید: «بالاخره این گرانی‌هایی که به وجود آمد، شامل تجهیزات و دستمزدها هم می‌شود. در اصل در مدت زمان کوتاهی همه چیز سه برابر شد اما بودجه‌های مراکز تولیدی به همان نسبت افزایش پیدا نکرد، به همین دلیل ما نتوانستیم برابر با تورمی که ایجاد شد، پول در اختیار تولیدگنندگان قرار دهیم و از این جهت که بودجه هزینه تولید به هم نمی‌رسد، حق با تولیدکنندگان است. به همین دلیل تعداد افرادی که می‌توانستیم آن‌ها را مورد حمایت مالی قرار دهیم، کاهش یافت و همین موضوع باعث کاهش تولید مستند شد. از طرفی هم تلویزیون نمی‌تواند بنا بر چهارچوب‌هایی که دارد از همه مستندهای تولید شده حمایت کند.»

او درباره بودجه شبکه مستند و تعداد قراردادها و شرایط ساخت مستند ادامه می‌دهد: «بودجه تولید برای شبکه مستند، رقمی بیش از ۳۰ میلیارد تومان است، اما باتوجه به اینکه هزینه‌های تولید بسیار افزایش پیدا کرده، رقم چندانی برای کار تولید به حساب نمی‌آید. ما امسال حدود ۱۰۰ قرارداد برای تولید بستیم که اگر تقسیم شود، این بودجه واقعا برای هر تولید بسیار کم است و از طرفی هم ما وظیفه خریداری مستند را نداریم، یک بخشی به نام اداره کل تامین در سازمان صداوسیما وجود دارد که حق رایت تلویزیونی را خریداری می‌کنند و می‌دهند تا ما پخش کنیم. شبکه مستند وظیفه خرید را بر عهده ندارد اما سعی می‌کنیم به طرق مختلف از مستندسازان حمایت کنیم.»

هادی آفریده که یکی از مستندسازان کشور است درباره بودجه و هزینه تولید آثار هنری در کشور می‌گوید: «کشور ما در هر شرایط اقتصادی که بوده ما همین وضع را داشتیم. چه در شرایط خوب و چه در فشار و تحریم اول بودجه ما سینماگران، مخصوصا مستندسازان کم می‌شود و دلیلش هم این است که سینمای مستند اولویت مدیران فرهنگی نیست. اینجا فقط یک نام از سینمای مستند را نگه داشته‌اند. حفظ و حمایت از سینمای مستند به برگزاری چند جشنواره در سال نیست. باید ببینند سینمای مستند با مردم ارتباط گرفته است؟ جواب خیر است. دولت‌ها در دنیا از سینمایی مستند حمایت جدی می‌کنند این جا برای پولِ اندکی که می‌دهند، کلی نظارت وجود دارد که به دلیل رفتارهای سلیقه‌ای به محتوای فرهنگی اثر هم آسیب می‌رساند.»

آفریده درباره بی‌توجهی به مستند عنوان می‌کند: «مشکل ما سیاست‌های تولید و این بودجه‌ای است که در اختیار مستندسازان ایران قرار می‌گیرد که در شان هیچ انسانی نیست چه برسد در شان مستند و سینمای مستند ایران که قرار است تولید فکر و محتوای فرهنگی برای مردم داشته باشد. ما عملا از طرف همه متولیان رها شده‌ایم، مثلا شهرداری‌ها در دنیا بودجه‌هایی برای تولید مستند دارند، اما این‌جا چنین چیزی نیست و اگر هم هست فقط برای گروه اندکی است که نگاه هنرمندانه‌ای ندارند و خیلی وقت‌ها این بودجه‌ها جایی دیگر خرج می‌شود که ربطی به فرهنگ و هنر ندارد و با دقت که نگاه کنیم می‌بینیم که شهرداری تهران هیچ رویکرد فرهنگی‌ای ندارد. در این سال‌ها زیاد گفته‌ایم که مستند، اولویت مسئولان فرهنگی نیست. انگار فقط دارند سینمای مستند را تحمل می‌کنند. اگر جایی به سینمای مستند توجه شده، مربوط به گروه‌های خاصی بوده و کارکرد تبلیغاتی و رسانه‌ای داشتند.»

مینا قاسمی زواره نیز تاثیر اوضاع اقتصادی را به گونه‌ای دیگر بررسی می‌کند، او درباره اینکه سینمای مستند اولویت مردم نیست می‌گوید: «بخاطر شرایط موجود و اینکه مردم در جامعه دائم با حقیقت‌های تلخی مواجه هستند، دیگر دلشان نمی‌خواهد زمان استراحتشان را هم به تماشای آن حقایق بنشینند و مستند اولویتشان نیست. پیش خودشان به این فکر می‌کنند حالا که در این گرانی می‌خواهیم پول پرداخت کنیم یک فیلم ببینیم تا بخندیم. البته این ایراد نیست. این یک انتخاب است. متاسفانه این‌روزها فیلم مستند در سینمای ایران نیست و آن‌قدر فیلم‌های رنگارنگ و خوب می‌سازند و اسپانسرها هم سینما و سلبریتی‌ها را انتخاب می‌کنند و ترجیح می‌دهند آن‌جا هزینه بیشتری بکنند. تهیه‌کنندگان سینمای مستند هم بسیار مهجورند و ناچارند با بودجه‌های بسیار کم فیلم مستند بسازند در حالی که برایشان آورده عجیب و غریبی ندارد. شاید حتی یک مستندی به جشنواره‌ای برود و دیده شود خب بعدش چه؟ مستندی که ساختنش کمتر از ۱۰۰ میلیون هزینه بر نمی‌دارد، فقط به مجامع بین‌المللی می‌رود، اگر جایزه‌ای برد که برد، اگر نبرد، به طور کل سود مالی ندارد.»

مستند نه بودجه دارد نه موقعیت اکران، چه کسی به داد حقایق می‌رسد؟

مینا قاسمی‌زواره

عدم حمایت تلویزیون از مستند و چهارچوب‌های ناامیدکننده

مشکلات مستندسازان جوان، فقط به بودجه و بی‌ اعتنایی به ساخت مستند ختم نمی‌شود، اینکه صداوسیما به عنوان یکی از رسانه‌های عمومی کشور سمت هر مستندی نمی‌رود و چهارچوب‌های بسیار خاصی برای اکران هر فیلم دارد نیز موضوعی است که جلوی دست و پای مستندسازان را گرفته است. هادی آفریده درباره این موضوع می‌گوید: «در تمام دنیا تلویزیون پلتفرم اصلی پخش مستند است تا مخاطب را جذب کند. می‌آیند آثاری که مخاطب فراگیر دارند را انتخاب و نمایش می‌دهند. تلویزیون باید برای مستند جذب مخاطب کند ولی متاسفانه در اینجا بیشتر نگاه سختگیرانه نسبت به انتخاب آثار دارند. در نتیجه ما نه رسانه‌ای مثل تلویزیون را به شکل گسترده داریم، که خانه اول مستند باشد و نه جشنواره‌هایی داریم که ظرفیت جذب مخاطب زیاد را دارند.»

مستند نه بودجه دارد نه موقعیت اکران، چه کسی به داد حقایق می‌رسد؟

هادی آفریده

مینا قاسمی‌زواره هم چشم امید از صداوسیما بسته و با اشاره به اینکه تمام قوانین این سازمان مشخص است می‌گوید: «همه ما صداوسیما را می‌شناسیم و با قاعده‌های آن نیز آشنا هستیم، یک زمان درباره جایی صحبت می‌کنیم که دست عواملش را کامل باز گذاشته و سازندگان می‌دانند می‌توانند به هر موضوعی بپردازند و جریان‌سازی کنند، اما یک زمان هم درباره صداوسیمایی صحبت می‌کنیم که قوانین آن را می‌دانیم به همین دلیل هم نمی‌توانیم چندان به آن انتقاد وارد کنیم، چون می‌دانیم چه مستندهایی پخش می‌کند و چهارچوب‌ها و خط قرمزهای خودش را دارد.»

او ادامه می‌دهد: «اخیرا موضوعات خاص مثل اربعین، شعار سال، مسائل ایدئولوژیک یا اقتصادی، موضوعی مثل تولید ملی یا امید و همین شاخصه‌های مشخص مدنظر سازمان است. شما یک طرحی براساس این شاخصه‌ها می‌زنید که مربوط به سفارش خودشان است و بعد می‌سازی و حمایت می‌کنند. یا این‌که بسازی بعد ببری و از شما بخرند.»

هادی آفریده و مینا قاسمی‌زواره هر دو بر این نکته تاکید می‌کنند که صداو سیما قوانین خاص خودش را دارد و به همین دلیل نمی‌توان انتظار حمایت ۱۰۰ درصدی از آن داشت، از رییس شبکه مستند می‌پرسیم چرا تلویزیون از همه مستندها حمایت نمی‌کند و چهارچوب‌های اصلی آن چیست؟ او در پاسخ می‌گوید: «از قدیم هم گفتند که تلویزیون، خانه مستند است و سازندگان اگر بخواهند کارشان دیده شود، راهی جز تلویزیون وجود ندارد. البته تلویزیون هم قواعد خودش را دارد، هرچند من نمی‌خواهم بگویم همه قواعد تلویزیون درست است اما واقعیت ماجرا این است که پخش مستند از تلویزیون قواعد موضوعی خودش را دارد. اگر یک مستندساز موضوع شخصی خودش را بسازد، می‌تواند آن را در جشنواره به نمایش بگذارد اما باید دید که آن موضوع دغدغه مخاطب تلویزیون هم هست یا خیر.»

یزدی درباره چهارچوب‌های اصلی تلویزیون و شبکه مستند ادامه می‌دهد: «چهارچوب‌های عجیبی نداریم، احترام به اقوام، نشان دادن حد پوشش معین، موضوعاتی که محدودیت سنی و معضلات اخلاقی نداشته باشد. در واقع ما با خود موضوع کاری نداریم بیشتر با نحوه پرداخت به آن کار داریم که باید خوب ساخته شود و به آن درست بپردازند.»

جایگاه جشنواره‌های سینمایی

جشنواره‌های سینمایی مثل سینما حقیقت که مسئولیت اصلی‌شان نمایش مستند است، آیا می‌توانند به جدی مخاطب عام برای سینمای مستند هم کمک کنند؟ به نظر نمی‌آید که این موضوع در وظایف تعریف شده برای برگزاری جشنواره‌ها جایگاهی داشته باشد، اما این نکته مهم است که آیا تا کنون توانسته این کار را انجام دهد یا خیر؟

آفریده درباره توانایی جشنواره‌هایی مثل سینما حقیقت در جذب مخاطب برای مستند می‌گوید: «جشنواره‌ای مثل سینما حقیقت در پردیس چارسو برگزار می‌شود و با نهایتا ۶ سالن تعداد محدودی از مخاطب سینماگر و دانشجو را جذب می‌کند. در واقع با نگاهی ظریف‌تر سینما حقیقت، یک ویترین است و مثل همه جشنواره‌های دنیا باید کارکرد تخصصی و فرهنگی داشته باشد.»

او در پاسخ به این سوال که جشنواره‌های سینمایی کمکی به وضعیت مستندسازی می‌کنند یا خیر؟ می‌گوید: «جشنواره‌ها در کل نمی‌توانند آنطور که مدعی هستند به سینما و مستند سازی کمکی کنند، چون بحث ارتقای سینمای مستند باید در تجدید نظر کردن در سیاست تولیدات پیگیری شود، اما سینما حقیقت توانست در چند سال اول حضورش، فیلم‌های شاخص سینمای جهان را که در جشنواره‌هایی مثل ایدفا، ونیز، اسکار یا کن حضور داشتند را بیشتر نشان دهد و همین ارتباطات بین ‌المللی را بیشتر کرد. در سال‌های گذشته نیز ورک شاپ‌ها، مستر کلاس‌ها و همه این‌ها باعث شد سینمای مستند ایران در این رویداد پویا و شناخته‌تر شود و از نظر سخت افزاری ارتقا پیدا کند. اما این جشنواره در تولید نقشی نداشته است. جشنواره یک مهمانی بزرگ است که عموم مردم را در بر نمی‌گیرد، بلکه میزبان یک عده خاص است.»

یزدی که رییس شبکه مستند است درباره اینکه چرا از تمام آثاری که برای جشنواره‌ها تولید شده و مورد تقدیر هم قرار گرفته است حمایت نمی‌کند، افزود: « اینکه یک فیلم در جشنواره‌ای جایزه گرفته باشد، به معنای کیفیت آن نیست. شکل پرداخت تعین کننده این ماجرا است اما این چهارچوب‌هایی که تعیین کردیم، به قدری زیاد نیست که نتوانیم با مستندسازها کار کنیم تقریبا مستندساز خوبی وجود ندارد که ما با آن‌ها کار نکرده باشیم.»

او به کیفیت پایین برخی مستندها اشاره می‌کند و می‌گوید: «تلویزیون، سازمان اوج، مرکز گسترش و حوزه هنری مشخص است که چه محتوایی تولید می‌کنند، اما آن جاهایی که معلوم نیست مثل وزارتخانه‌ها و ارگان‌ها اگر در تولید مستند به یک سامانی برسند و کار با کیفیت تولید کنند، تولیداتشان جزو منابع مستند کشور به شمار می‌آید هرچند که من معتقدم وزارتخانه‌ها و ارگان‌ها نباید وارد زمین تولید مستند شوند چون کارشان این نیست، بلد نیستند و بد تولید می‌کنند.»

قاسمی‌زواره هم می‌گوید: «با تمام انتقادهایی که به جشنواره سینما حقیقت وارد می‌شود اگر جشنواره سینما حقیقت نبود در تمام این سال‌ها، مستند بیش از این چیزی که هست مغفول می‌ماند، اما نکته اصلی ماجرا این است که ما نمی‌توانیم از جشنواره سینما حقیقت توقع داشته باشیم که مخاطب عام را به تماشای مستند دعوت کند.»

مستند یک سند تاریخی آسان است

در طول سال مستندهای زیادی با تحمل تمام چهارچوب‌ها و دشواری‌ها تولید می‌شود، بخشی از آن‌ها در تلویزیون به نمایش در می‌آیند بخشی در سینما و پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی و بخشی هم به جشنواره‌ها می‌روند با اینکه درباره جایگاه جشنواره‌ها در مستند صحبت کردیم اما چیزی که ذهن را درگیر می‌کند این است که ما سالانه تعداد زیادی فیلم به جشنواره‌های مختلف می‌فرستیم، جشنواره سینما حقیقیت سالانه میزبان تعداد زیادی فیلم است پس تکلیف پخش این‌ مستندها چه می‌شود؟ و اصلا چرا تعداد زیادی از این مستندها مهجور واقع می‌شوند؟

قاسمی زواره درباره تکلیف مستندهای ساخته شده و اکران نشده می‌گوید: « بعد از یکی دو نمایش و اگر که شانس بیاورند و به اکران سینمای هنر و تجربه بروند، دیگر معلوم نیست چه می‌شود، ممکن است مرکز گسترش پوششی داشته باشد و هرازگاهی هفته‌ای یک روز فیلم‌ها را برای اکران بگذارند، ولی خب این چیزی نیست که همه دسترسی داشته باشند. مثلا شما می‌خواهید مستندی را ببینید کجا باید بروید؟ باید سرچ کنید در آپارات ببینید، مثلا یک نفر دسترسی داشته و برای پخش با آپارات قرارداد بسته است. ولی هیچ مرجعی وجود ندارد، که مثلا بگویید این‌جا بانک فیلم مستند است و می‌رویم مستند را می‌خریم یا می‌بینیم، یا حتی آرشیوی نیست که به واسطه آن به همه فیلم‌ها دسترسی داشته باشیم. همچین چیزی نیست و فیلم‌ها بعد از چند تا پخش تمام می‌شوند و اتفاق خاصی هم نمی‌افتد. فیلم های مستند در هرجای جهان مستند ها دیده می‌شوند چون نتیجه تحقیق یک پژوهش‌گر و محقق است و درمورد یک جامعه‌ و در قالب یک فیلم به نمایش درآمده است. فیلم مستند یک فیلمی نیست که ببینید و تمام شود بلکه یک سند تاریخی آسان است، این‌که چه بر سر این سند تاریخی می‌آید و چه می‌شود و این‌که حتی بعد از مدتی کسی به آن‌ها دسترسی ندارد، این واقعا آزاردهنده است. امیدوارم فکری شود تا شرایط برای این بخش راحت‌تر بشود.»

هادی آفریده درباره سرانجام مستندها اضافه می‌کند: «بخش از تولیدات سینمای مستند نگاه مولف و تاریخی دارند، این فیلمها برای آینده آرشیو می شوند و جنبه مستندنگاری دارد اما باید ببینیم چه‌قدر کارکرد دارد؟ ما تولیدات مستند و جشنواره در کشور زیاد داریم، همان‌طور که شبکه‌های تلویزیونی زیادی داریم اما نکته این است که مخاطب ما چه‌قدر است؟ این‌ جشنواره‌ها کارکرد زیادی ندارند چون قرار نیست مخاطبان آن‌ها زیاد باشند بلکه باید ویترینی از فرهنگ یک کشور باشند و نکته اصلی ماجرا این است که جشنواره‌ها این کارکرد ارتباطی با عموم را ندارند. کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، مخاطبان این جشنواره‌ها چه کسانی هستند؟ کسانی که تولید کننده مستند هستند و نگاهی مولف دارند معمولا جذب فیلم‌ها می‌شوند. چیزی که به عنوان مخاطب در دنیا شناخته می‌شود گروه‌های مختلف مردم است که باید همراه سینمای مستند باشند. تجربه جهانی نشان داده این گروه‌ها سینمای مستند را بیشتر از طریق تلویزیون پیگیر هستند و جشنواره‌ها کارکرد تخصصی باید داشته باشند.»

مستند نه بودجه دارد نه موقعیت اکران، چه کسی به داد حقایق می‌رسد؟

محسن یزدی

یزدی درباره علت مهجور ماندن تعداد زیادی از مستندها می‌گوید: «نکته‌ای وجود دارد، ما از تولید به پخش می‌رسیم در صورتی که باید از پخش به تولید برسیم. منطق ماجرا این است که وقتی می‌خواهند کاری را تولید کنند، باید به اینکه کجا پخش می‌شود هم فکر کنند. اساسا فروش مستند در پلتفرم‌ها، شوخی است، اکران در سینما هم همین وضعیت را دارد مگر چند مستند استثنا که بتواند هزینه خودش را در بیاورد.»

این موضوعات تنها بخش کوچکی از دشواری‌ها و مشقت‌هایی است که اهالی مستند آن را متحمل می‌شوند. در وضعیتی که مستند بودجه کافی برای ساخت، دستی باز برای پرداختن به موضوعات و موقعیت مناسب اکران ندارد، چگونه می‌توان انتظار اعتلای فرهنگ و رشد و پیشرفت مستند در کشور را داشت؟ در میان مسئولین سینمایی چه کسی به داد مستند و حقایق پنهان در جامعه می‌رسد؟

۲۴۵۲۴۵



Source link

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Scroll to Top