سینما اعتماد ، تینا جلالی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از آسیبهای جدی که جشنواره فیلم فجر در ادوار مختلف دیده و باعث شده از وجاهت و اهمیت آن کاسته شود و ضعف جدی آن به حساب بیاید و حتی سینماگران را نسبت به خود دلسرد کند اعمال سلیقه مدیران سینما بوده، به این صورت که به بعضی آثار دارای شاخص هنری که توانسته بودند حرف خودشان را به درستی بزنند و منطق روایی، تصویری و زیباییشناسی قابل قبولی داشته باشند اجازه حضور در بخش مسابقه جشنواره داده نمیشده یا اگر به جشنواره راه پیدا می کردند مورد بیمهری هیات داوران قرار میگرفته ،
در پارهای اوقات حتی این اعمال سلیقه روی تغییر آرای داوران در لحظات اختتامیه جشنواره هم اثر میگذاشته ،
منوچهر محمدی تهیهکننده شناخته شده سینما پیشنهاد میکند در این دوره جشنواره فجر، به شاخصههای فرهنگی و هنری یک اثر و اینکه چقدر توانسته حرفش را در قالب ساختار دراماتیک عرضه کند توجه کنند، بلکه اعتبار این رویداد برگردد و جشنواره فیلم فجر را نسبت به آینده سینمای ایران دوباره به جایگاهی برساند که شایستهاش است و کارکرد جدیدی به جشنواره دهد.
این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
شما یکی از سینماگرانی هستید که از همان دورههای ابتدایی با جشنواره فیلم فجر همراه بودید، اگر موافق باشید بحث را از ماهیت این رویداد سینمایی آغاز کنیم، بفرمایید تعریف و شکلگیری جشنواره فیلم فجر از روزهای آغازین بر چه اساس بوده؟
بله، به عنوان سینماگر از دورههای آغازین جشنواره فیلم فجر کم و بیش در جریان مسائل هستم و با مدیریت وقت جشنواره آشنا هستم، تا جایی که ذهنم یاری میکند و خاطرم هست هدف از برگزاری این رویداد از ابتدا ارتقای سینمای ایران بود، آن زمان تولیدات سینمای ایران بعد از انقلاب آرام آرام شروع به شکل گرفتن کرده بود و جز تعاریف آن دوره از مدیریت این بود که وجود جشنواره ملی به نام فجر میتواند به ارتقای سینمای ایران کمک کند.
تولیداتی در طول سال انجام میشد و ترجیح داده شده بود که این فیلمها در رقابت با هم قرار بگیرند و این رقابت حرفهای در مجموعه مشاغل سینما اعم از مشاغل اصلی یا مشاغل در حاشیه سینما باعث ارتقای کیفیت شود، به شخصه شاهد بودم دوستان اعم از فیلمنامهنویس یا کارگردان یا تهیهکننده حتی بازیگران یا گروه موسیقی و صداگذاری و فیلمبرداری و طراح صحنه و لباس و… چه کارهایی که تولیدات اینجانب بود یا کارهای تولیدی همکاران در دهه شصت و هفتاد، همیشه گوشهچشمی به جشنواره داشتند و سعی میکردند اثرشان طوری باشد که در جشنواره دیده شود. فارغ از بحث جایزه و برنده شدن، نفس اینکه کارها با هم در رقابت قرار میگرفت و اهالی سینما تلاش میکردند کار بهتری عرضه کنند به جشنواره هویت و کارکرد میبخشید و این مدنظر مدیریت فرهنگی وقت سینما بود و نتیجهاش هم اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم در طول دورههای جشنواره شاهدش بودیم این بود که همه عوامل تلاش میکردند تا جایی که ممکن است کارشان از سطح کیفی متناسبی برخوردار باشد که هم به بخش مسابقه راه پیدا کند و هم شانس برنده شدن داشته باشد.
خود این تلاش خودبهخود باعث شد سینمای ایران نسبت به سینمای قبل از انقلاب هم از زاویه هنری و هم از زاویه تخصصی و حرفهای دچار جهش کیفی شود که طبیعتا ارتقای سینمای ایران هم محصول آن دوره است.
از ویژگیهای دیگر فلسفه وجودی جشنواره فجر باید گفت که تولیدات وقتی به سطحی از استاندارد به لحاظ کیفی میرسید طبیعتا در گام اول به جشنوارههای خارجی راه پیدا میکرد و در گام دوم احتمال اینکه این فیلمها در عرضه بینالمللی موفقیت پیدا کند و فروش برود و بازار خارجی داشته باشد زیاد بود ولی در مجموع مراد و هدف از برگزاری جشنواره فیلم فجر ارتقای کیفی سینمای ایران بود.
جناب محمدی پرسشی که همواره درباره جشنواره فجر وجود دارد اینکه چرا در تمام سالهای برگزاری، این رویداد دچار تغییرات بنیادین و اساسی میشود؟
البته همه جشنوارهها در فرآیند سالیان دچار تغییرات و دگرگونیهایی میشوند که به نظرم طبیعی هم است اما خب جشنواره فیلم فجر به دلیل تغییرات مدیران و شرایط فرهنگی، میزان تغییراتش نسبتا بالا و زیادتر از حد معمول بوده، اما شاکله جشنواره فجر کماکان حفظ شده.
شاید جشنواره فیلم فجر از جهاتی در دنیا منحصر به فرد باشد.
بله موافقم، ازاینکه جشنواره فجر نسبت به تولیدات داخلی برگزار میشود، یعنی فیلمهای ایرانی در بخش مسابقه با هم رقابت میکنند اما در بسیاری از کشورهای صاحب سینما یا کشورهایی که بهطور جدی سینما دارند شاکله اصلی جشنواره به این ترتیب است، فیلمها بیشتر از کشورهای مختلف انتخاب میشود و تنها دو تا سه فیلم از کشور برگزارکننده درجشنواره انتخاب میشود از این نظر جشنواره فجر نمونهاش در دنیا نبوده که همانطور که گفتم این رویداد برای ارتقای کیفی سینمای ایران طراحی شده است.
البته بعد از چند سال برگزاری جشنواره فیلم فجر، بخش بینالملل هم در دلش طراحی شد.
بله، تصمیمی که سالیان بعد گرفته شد مبنی بر اینکه بخش بینالملل در کنار جشنواره اصلی تشکیل شود از سال 76 که مرحوم آقای داد به معاونت سینمایی انتخاب شدند و من هم در خدمتشان بودم بخش بینالملل به عنوان بخش مسابقه راهاندازی شد. البته پیش از این فیلمهای بینالملل به صورت جنبی در کنار جشنواره فجر بود، ولی از آن سال به شکل مسابقه برگزار شد و یک تعداد فیلم ایرانی و خارجی کنار هم رقابت میکردند و آثار داوری بینالمللی میشدند به این صورت که داورانی از کشورهای مختلف میآمدند و کار قضاوت فیلمها را بر عهده میگرفتند تا اینکه به نظر رسید بخش بینالملل زیر سایه بخش مسابقه فیلمهای ایرانی بود تبدیل به جشنواره مستقل شد، چند سالی این روند اجرا شد تا اینکه با تغییرات مدیریتها دوباره این دو رویداد در هم ادغام شدند، امسال در سال 1403 تصمیم گرفته شده که باز بخش بینالملل به عنوان جشنوارهای مجزا برگزار شود و همان استاندارد جشنوارههای بینالمللی را داشته باشد.
اینجا گریزی بزنیم به مباحث سیاسی که در جشنواره فیلم فجر مطرح میشود و رویکرد آن گاهی سیاسی میشود، تحلیل شما درباره آمیخته شدن جشنواره با دیدگاههای سیاسی چیست؟ چرا هر جریانی اجازه دخالت در این رویداد را به خود میدهد؟
بحث مهمی را مطرح کردید، وقتی میگوییم دیدگاه سیاسی، این دیدگاه سیاسی تعریف مشخص دارد، معتقدم در طول این سالیان دیدگاه سیاسی و سیاست به معنای رایج کلمه در جشنواره فجر دخالتی نداشته، ولی دیدگاه سلیقهای مدیران فرهنگی در دولتهای مختلف طبعا روی جشنواره فجر تاثیر داشته و دورههای پر فراز و نشیبی در سینما داشتیم که با آمدن و رفتن دولتها، مدیران فرهنگی در حوزه سینما تلاش داشتند جدا از اینکه دیدگاه فرهنگی را در دادن پروانه ساخت و پروانه نمایش دخالت دهند بلکه تلاش داشتند همین دیدگاه را در جشنواره فجر هم منعکس کنند، معمولا این تاثیرات با چند روش انجام میشد، یک ترکیب هیات انتخاب بوده که سعی میشد بعضی از سینماگران همسو با تفکراتشان استفاده شود که این هیات انتخاب به بعضی فیلمها روی خوش نشان میداده و به بعضی فیلمها روی خوش نشان نمیداده، در گام دوم با ترکیب هیات داوران سلیقه مدنظر خودشان را در دادن جوایز و تاثیر روی آرا دنبال میکردند.
به این ترتیب که این دو هیات انتخاب و داوری در دورههای مختلف تاثیرگذار بودند. اگر به دورههای مختلف فجر رجوع کنیم و فیلمهای مختلف بخش مسابقه فجر را کنار هم قرار دهیم باید با تاسف بگوییم که بعضی آثار که آثار شاخص و تاثیرگذاری بودند و نسبت به زمانه خود جلوتر بودند و چه از مفهومی و چه از لحاظ بیان هنری ویژگیهای خاصی داشتند بعضا دیده نشدند یا مورد کم عنایتی قرار گرفتند. اگر بخواهیم برای این نگاه اسمی بگذاریم شاید دیدگاه و سلیقه مدیرانی است که مسوولیت داشتند و امور برگزاری جشنواره و مدیریت جشنواره را برعهده میگرفتند، طبعا این مدیریت وقت بوده که تاثیرگذار بوده و تا جایی این سلیقه پیش میرفته که بعضی آثار قابل اعتنا به بخش مسابقه راه پیدا نمیکرده و محترمانه کنار گذاشته میشده، این یکی از آسیبهای جدی جشنواره است که به جای اینکه صرفا کار فرهنگی و هنری که شاخصهای هنری مدنظر باشد ،گاه مفاهیم فیلمها و نکاتی که در فیلمها بودند یا حتی ترکیب عوامل فیلمها از جمله مواردی بوده که خارج از استاندارها یا فیلمی به بخش مسابقه راه پیدا نمیکرده یا اگر راه پیدا کرد با کم عنایتی مواجه شود که جای تاسف دارد.
تا جایی که بعضی وقتها تغییر آرای داوران را در آیین اختتامیه جشنواره هم شاهد بودیم.
اینجا مصداقا میخواهم موردی را بگویم همان سالی که ما فیلم «بازمانده» مرحوم داد را ساختیم، این فیلم سال ۷۴ ساخته شد مدیریت وقت سینمایی اجازه اکران فیلم را در جشنواره نداد و بعد هم فیلم توقیف شد تا سال ۷۵ یعنی یکسال این فیلم توقیف بود تا اینکه سال ۷۵ اتفاقاتی افتاد که جای تعریف آن اینجا نیست چرا که طولانی است و زمان میبرد در سال ۷۵ با تغییر مدیریتها قرار شد در جشنواره فجر حضور داشته باشد من خاطرم هست که آن زمان آقای جمال امید جزو کادر اصلی جشنواره بودند، بعد از اینکه نامزدها توسط هیات داوران مشخص شد، مرسوم بود که آقای امید به عوامل زنگ میزدند و اطلاع میدادند که مثلا این فیلم در رشتههایی که کاندید شده احتمال برنده شدن را دارد ایشان با من تماس گرفتند و گفتند نظر داوران این است که فیلم بازمانده تقریبا شانس قطعی بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی را دارد چهار جایزه برای فیلم بازمانده قطعی است و تماسشان به این دلیل بود که خانم سلما مصری از سوریه به ایران بیایند و در مراسم اختتامیه باشند و بتوانند جایزه را بگیرند ما هم تلاش کردیم اما وقت تنگ بود و ایشان عذرخواهی کرد در زمان محدود نمیتواند بیاید. اما شب اختتامیه که ۲۲بهمن بود و مراسم در سالن همایشهای صداوسیما برگزار میشد خواستیم وارد جشنواره شویم. مشاورین آن دوره معاونت سینمایی با عجله پیش من و آقای داد آمد و گفت که برای شما خبر بد دارم.
در آخرین لحظه مدیریت وقت سینمایی با هیات داوران صحبت کرده و خلاصه قرار بر این شد که نه جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه و نه جایزه و نه حتی جایزه بازیگری به این فیلم ندهند و صرفا به جایزه ویژه هیات داوران اکتفا کنند، این نمونه است و خواستم بگویم که بازمانده از آثار شاخص و قابل اعتنای سینمای ایران بود اینگونه با کممهری مواجه شد در حالی که به نظر میآمد فیلم بازمانده و مفاهیمی که در آن فیلم مطرح است حتی جایگاه فیلم از نظر فنی تکنیکی و هنری، در جایگاه بالایی از جشنواره قرار بگیرد. این از مواردی بود که در جشنواره فجر اتفاق افتاده، از این دست اتفاقات سالهای بعد و بعدترش هم بوده که قطعا من در جریان نیستم، یا وقتی فیلم «از کرخه تا راین» توسط ما و جناب حاتمیکیا ساخته شد، آن سال اساسا کار آقای حاتمی کیا دیده نشد با اینکه آن فیلم نسبت به زمان خودش جلوتر، نوآورانه و فیلم تازهای بود ساختش هم کار دشواری بود. به لحاظ ماندگاری «از کرخه تا راین » از فیلمهای ماندگار حوزه دفاع مقدس است.
با اینکه آن سال رییس هیات داوران شهید آوینی بودند که درنهایت منجر شد به نامه معروفی که آقای آوینی به آقای حاتمیکیا نوشته بودند، بهطور خلاصه بگویم در آن نامه توضیح داده بودند که شان شما فراتر از سیمرغ است، اینها همه مواردی است از باب مثال یادآوری میکنم. میخواهم بگویم متاسفانه سیستم داوری مثل سیستم فوتبال «ویاِیآر» نداریم تا ببینیم داورها چگونه تصمیم میگیرند، (می خندد) معمولا آخرین حرفی که زده میشود این است که این هیات داوران سلیقهاش اینگونه بوده و اگر هیات داوران دیگری بود سلیقه و نظر دیگری داشت. البته این را بگویم که در جشنوارههای معتبر جهان هم چنین اتفاقی میافتد و گاه رویکردهای سیاسی و نکاتی از این دست باعث میشود به فیلمی که استاندارد صد درصد قابل تعریف نداشته باشد شامل این ماجرا میشود.
با تمام این صحبتها به نظر شما مهمترین آسیبی که جشنواره در تمام این سالها دید چه بود؟
اگر بخواهیم جشنواره فجر را آسیبشناسی کنیم به نظرم میرسد که عقل و منطق حکم میکند در مورد آثار سینمایی تولید شده در یکسال، بعد فرهنگی و هنری اثر مورد توجه قرار بگیرد. اثری که دارای شاخص استاندارد هنری هست و توانسته حرف خودش را به درستی بزند و منطق روایی فیلم منطق تصویری و زیباییشناسی فیلم در حد استاندارد است طبیعتا باید به اینگونه فیلمها و عوامل و دستاندرکار اینگونه فیلمها توجه شود.
غفلتی که در پارهای از سالها با شدت و ضعف البته، جریان داشته گاهی اوقات این بوده که به سیاستهای اجرایی مدیریت وقت و پارهای وقتها هم بعضی مناسبات بین آدمها و دوستان مدیریت فرهنگی توجه میشده و تاثیرگذار بوده. این را یکی از آسیبهای جدی برگزاری جشنواره فجر میبینیم و به گمانم چه هیات انتخاب و چه هیات داوری دارای استقلال رای باشند و از افراد خبره و صاحب صلاحیتی که برای دیدگاه و جایگاه خود ارزش قائلند و جایگاه خودشان را در سینما مهم میدانند استفاده شود، چون این افراد بعدها در افکار عمومی و اهل سینما و منتقدان قضاوت میشوند. ترکیب توانمندی از داوران میتواند اعتبار جشنواره را افزایش بدهد و بالا ببرد. همانطور که در جشنوارههای جهانی تلاش میکنند هیات داورانی را کنار هم بچینند که کمترین اصطحکاک را از نظر دیدگاه و نظر داشته باشند و خروجی این هیات داوران بتواند افکار عمومی را متقاعد کند.
میرسیم به این دوره که یکی از سختترین دورههای برگزاری جشنواره است چه به لحاظ کیفی چه به لحاظ کمی، نظر شما چیست؟
دوره چهل و سوم جشنواره فیلم فجر محصولاتی که عرضه میشود بخش عمده و اکثریت قریب به اتفاق آنها حاصل مدیریت فرهنگی یک دوره قبل است .
خیلی در جریان جنس تولیدات نیستم نمیتوانم قضاوت پیشدستانه و عجولانه داشته باشم، باید منتظر باشیم هیات انتخاب فیلمها را انتخاب کند و روی پرده فیلمها را ببینیم، آن زمان شاید راحتتر بتوان فیلمها را قضاوت کرد که آیا این فیلمها توانستند هم استاندارد هنری داشته باشند و هم با مخاطب ارتباط برقرار کنند و هم به اصطلاح دیدگاه منتقدان با زاویه خاصی که دارند را جذب کند. امیدوارم این دوره از جشنواره ما شاهد آثار قابل اعتنا باشیم، همانطور که میدانید سینما یکی از شاخصههای اصلیاش، زمانه ماست، طبعا آثار فارغ از اینکه چه در جشنواره فجر باشند یا نباشند به گمان من ماندگاری اثر هنری بهترین قضاوت خواهد بود، یعنی یک اثر هنری در طول بازه زمانی در ذهن و یاد مردم بماند و مردم از آن خاطره و دلبستگی داشته باشند آن بهترین جایزه برای هنرمند است، این را به پارهای از همکاران سینمایی خودم عرض کنم که خیلی در قید و بند اینکه جایزهای بگیرند یا نگیرند نباشند چرا که بهترین داور در مورد اثر هنری زمان است نه در سینما در همه عرصهها، وقتی تاریخ هنر را در جهان مشاهده میکنیم با موارد متعددی در عرصههای مختلف اعم از شعر، ادبیات، نقاشی ،چه حتی سینما و تئاتر مواجه میشویم که بعضی آثار در زمان خود قدر ندیدند یا دیده نشدند یا مورد توجه قرار نگرفتند یا حتی بعضی وقتها مورد تکویر قرار گرفتند یا پس رانده شدند اما با گذشت چند سال یا حتی چند دهه، قدر آن آثار شناخته شده و جایگاه رفیعشان را در تاریخ هنر پیدا کردند فکر میکنم دوستان سینماگر از این زاویه به مساله نگاه کنند، نشاندهنده شخصیت و جایگاه سینماگران ما باشد و مهم این ماندگاری اثر هنری در طول زمان به عنوان شاخصه اصلی درنظر گرفته شود که بهترین داور درباره اثر هنری زمان است.
پیشنهاد شما برای بهتر برگزارشدن جشنواره چیست؟
به نظرم میرسد اگر جشنواره فجر شاخصههای فرهنگی و هنری یک اثر را و اینکه اثر چقدر توانسته حرفش را در قالب ساختار دراماتیک عرضه کند مورد توجه قرار دهد جلوی حرف و حدیثها و بحثهای حاشیهای که معمولا جشنوارهها گرفتارش میشوند را خواهد گرفت، توجه به این مهم که معمولا در جشنوارهها به استعدادهای جوان توجه میشود و کشف یکی از ویژگیهای جشنوارههای مطرح جهانی است، بعضی جشنوارهها وقتی استعداد جوانی با فیلمی شاخص و درخوری میآید نه اینکه صرفا سازنده اثر جوان است (به لحاظ سن و سال) بلکه حکایت از یک نبوغ و خلاقیت میکند مورد توجه قرار میگیرد. اگر چنین نگاهی به مجموعه سیاستهای جشنواره فجر افزوده شود که ملاحظات سن و سال را کنار بگذارد، اینکه فیلمساز سی یا چهل سال سابقه دارد و جایزهای به او دهیم، را کنار بگذارد و به کشف فکر کند که ربطی به سن و سال ندارد، ممکن است یک فیلمساز چهل یا پنجاهساله اثر فوقالعاده بسازد که بیان سینمایی تازه داشته باشد که راه جدیدی را باز کند. این میتواند جشنواره فیلم فجر را نسبت به آینده سینمای ایران دوباره به جایگاهی برساند که شایستهاش است و کارکرد جدیدی به جشنواره دهد، با تاسف باید گفت که در یکی دو دهه اخیر سینمای ایران به چند گونه خاص سینمایی محدود شده که به گمانم میرسد این چند گونه خاص سینمایی در بلندمدت به نفع سینمای ایران نبوده و نیست، ما باید گونههای مختلف سینمایی را تجربه کنیم و شرایطی ر ا فراهم آوریم که گونههای دیگر سینمایی بتوانند رشد کنند و بیانهای تازه سینمایی را بهش توجه کنیم و استعدادهای جدید نه لزوما جوان که توانستند بیان بصری تازه را پیشنهاد دهند یا عرضه کنند را مورد حمایت قرار دهیم، چنین نگاهی به گمان من کمک خواهد کرد نسل تازه سینما احساس کند راه تازهای باز شده، به هر صورت جشنواره فجر اگر به این وظیفه خودش به درستی عمل کند شاید به این تعبیر که راههای جدیدی برای سینمای ایران پیشنهاد کند و در ارزشگذاری فیلمهایی که درشجاعت در بیان تازه سینمایی دارند یا روایت تازه سینمایی یا زبان بصری تازه دارند موفق باشد، چون اساسا ذات سینما و ماندگاریاش به این است که خودش از درون خودش نو به نو شود. این نو به نو شدن کمک میکند همیشه سینمای ایران برای مخاطب اعم از عام و خاص سینما عنصر جذاب بماند. دوستانی که دستاندرکار جشنواره هستند اگر به این رویکرد توجه جدی نشان دهند به آینده جشنواره فجر میتوانیم امیدوار باشیم.